- شاید یک صبح بعد از شبی بارانی که بیدار شدی از خواب، با چشم هایی که دیگر تر نبود نگاه کردی به سینه ات، قلبت را ندیدی و ندیدی من را...؟ فهمیدی که قلبت را جا گذاشتی دیشب پیش دیگری، دیگری که من نبودم...
این گلایه نیست! این سوال بی جواب من است...
برچسب : نویسنده : shahrzadseifi بازدید : 139